دلتنگی در من بیداد میکند تو در چه حالی؟
فکرت یکدم رهایم نمیکند تو در چه حالی؟
بند بند وجودم در طلبت در هم میشکند تو در چه حالی؟
من غرق در توام تو در چه حالی؟
+به نظرت تهش چی میشه؟
_ته چی؟
+ته این رابطمون؟!
_اهوم
+مثل قدم زدن تو تاریکی مطلق میمونه
_اگه تو این تاریکی به پرتگاه برسیم چی؟ کاملا ریسکه
+اره دیگه من با اینکه میدونم اگه خانوادم بفهمن همه چیز بهم میخوره دارم ریسک میکنم و تو که همه انتخاباتو رد میکنی و به هیچکس فکر نمیکنی جز من داری ریسک میکنی
_خب ارزششو داره
+نه چه ارزشی داره؟
_ببین من اصلا یکی خیلی تو زندگیم باشه مخم نمیکشه
+یعنی اگه منم شرایطم یه روز جور بشه نباید زیاد باشم
_تو استثنایی
+نه دیگههه حرفتو زدی
_نه ببین تو واقعا استثنایی وگرنه که من کی فکرشو میکردم تو جایگاهی قرار بگیرم نقش کسیو داشته باشم که ازش متنفرم ولی خب میدونی زورم به دلم نمیرسه آدم باید زورش به خودش برسه من زورم به خودم نمیرسه، ولی من واقعا هیچوقت نخواستم چیزیو خراب کنم نه خواستم و نه میخوام که چیزی خراب بشه
+تا حالا شده به اینکه تمومش کنی فکر کنی؟
_اره هزااار بار
+خب تهش به چی رسیدی؟
_ببین حتی خواستم عملیشم کنم ولی نتونستم
+یعنی با خودت گفتی اینبار که زنگ زد میگم کات؟
_آره دقیقا ولی نمیتونم
+به بعدشم فکر کردی که چجوری میشه؟
_نه راستش فکر نکردم
+همین دیگه
_ولی به این فکر کردم که آرامش به زندگیت برمیگرده چون فکر میکنم بخشی از این آشفتگی و بهم ریختگی و سنگینیت به خاطر منه
+نه اصلا به تو ربط نداره
_اگه باشم هم عادیه تو داشتی خیلی راحت و درست زندگیتو میکردی یهو همه چیز بهم خورد من مثل یه سیل بودم که اومدمو یهو خیلی چیزارو خراب کردم
+خب آره دروغ ندارم بهت بگم
...
بیا از یک شنبه هامون بگم برات
ببین من تمام هفته رو با همه سختی ها و غم ها و شادی هاش و تمام اتفاقات عجیبش تحمل میکنم تا یک شنبه بشه و گوشی من بخونه:
من و از راه به در کن
من حریص اشتباهم
اگه سهمم تو باشی
سر به راهه سر به راهم
یا بخونه:
تو هرچی گفته بودی
عکسشو دادی نشونم
رفتی موندم با غمش
و من بعدش دیگه نه غم بشناسم نه آشوب و استرس و برای یک ساعت و خورده ای لبخند از روی لب هام جم نخوره انگار که لب هامو به لبخند دوختن و چشمام جز عشق نبینه و جز عشق نشون نده و گوش هام در آماده باش ترین حالت شنوایی باشن و هر کلمه ای که میگیو جوری ببلعن که انگار تمام حرفات رازی هستن از رموز جهان هستی
یک شنبه های من تنها نخ اتصال من به این زندگی و دنیاست چون تنها روزیه که تپش های قلبم جواب داده میشن تنها روز از هفتست که تو سهم منی هرچند کوتاه
یک شنبه های من اگه طعم بود میشد طعم تند و گرم فلفل که باعث به اوج رسیدن حرارت تو تمام رگ و پی تنم میشه
اگه رنگ بود میشد قرمز به رنگ عشق به رنگ تمام نجواهای عاشقانمون
و اگه فصل بود میشد بهار مثل فصل من و تو و ما فصل زاده شدن و عاشق شدنمو معجزه کردنت به وقت برگشت
یک شنبه های این زندگی تنها روز تو تقویم هفتگیمه که من از کوه سرسخت و مغرور و مقاوم تبدیل میشم به دختر عاشق پیشه ای که معشوقش بزرگترین نقطه ضعف زندگیشه و از بند بند وجودش عشق چکه میکنه
یک شنبه های منو هیچوقت از حضورت خالی نکن جناب عشق
چه سفرهایی که با تو نرفتم
چه تفریحایی که با تو انجام ندادم
چه شیطنتایی که با تو رقم نخوردند
چه استرس هایی که با هم تجربه نکردیم
چه زندگی ای که با هم نکردیم
ولی با این حال تو عزیزترین و نزدیکترین فرد به قلبمی
بیست ، سه سال کمِ پیش بود که تو پارک ترنم برای اولین بار کنار هم قرار گرفتیم وقتی رفتی و رفتم دیگه دیدن اون پارک هم برام رویای شبونه بود فقط چه برسه به اینکه فکر کنم باز هم بشه من باشمو تو باشیو و ترنم ولی امروز شد من بودم و صدای تو و ترنم تو بودیو غر زدنت که پاشو برو خونه خوشم نمیاد تو خیابون بخندی و منی که مثل بره های بی زبون بلند شدمو اومدم خونه و منتظر موندم که زنگ بزنی.
ببین درد بغضت به جونم درد چشات به عمرم نباشمو نبینم که غم بشینه تو دلت، درد خودم کمه که حالا تو میای و میگی نگاه به خنده هام نکن از درون نابودم، دِ آخه پسر خوب من خودم نابودم با این حرفای تو نابود پلاس میشم که، خوب باش خوب شو بزار منم حالم باهات خوب بشه مثل همیشه من بلد نیستم حالتو خوب کنم ولی تو بلدی حالمو خوب کنی به شرطی که خودت حالت خوب باشه که خب فعلا شدیم من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
.: Weblog Themes By Pichak :.